نم نم باران5
سلام ................... اول از همه میخوام براتون یه جمله ی قشنگ بگم برای تازه شدن دیرنیست روی این جمله حسابی فکر کنیدحتما به نتیجه میرسید حالا دیروز ٦/٤/٩١ دایی مامانم اومد خونمون همه خوشحال شده بودیم شب هم پیشمون موند. خلاصه همه شروع کردن به خاطره تعریف کردن از دسته گل هایی که بزرگتر ها به آب دادن واقعاالت هم خوب چیزیه وای ماااااااااامااااااااااااااان نیاز خانم هم هرچی بهش میگفتیم نکن میگفت دوست دارم دلم میخواست موهامو بکنم دشب ما تا ساعت ٣بیدار بودیم من سر سفره نشستم پیش زنداییمکه تا مهیاس و امیر طاهامنو دیدن گفتن مامای ما میخایم پیش تو بشینیم دیگه داشت حالم بد می شد ...
نویسنده :
فاطمه
18:50